عشق ابدی؛ کپیکاری تازهای که جدی گرفته شد

چند وقتی است «عشق ابدی» به یکی از بحثبرانگیزترین تولیدات فضای مجازی فارسیزبان تبدیل شده است.
به گزارش سرویس سرگرمی درلحظه، چند وقتی است «عشق ابدی» به یکی از بحثبرانگیزترین تولیدات فضای مجازی فارسیزبان تبدیل شده است. این برنامه، با اجرای پرستو صالحی، تلاش میکند با تقلید از نمونههای خارجی، چند جوان را در یک جزیره زیبا گرد هم بیاورد تا بتوانند عشق زندگیشان را پیدا کنند؛ یک نمایش رقابتی همراه با لحظات بهظاهر احساسی که بیش از آنکه مفهوم واقعی عشق را بازتاب دهد، به نظر میرسد اهدافی تجاری داشته باشد.
«عشق ابدی» به لطف بازنشر گسترده در شبکههای اجتماعی مثل یوتیوب و اینستاگرام، مخاطبانی فراگیر پیدا کرده است؛ از نوجوانان و جوانانی که این برنامه را صرفا سرگرمی میدانند و از پیامدهایش غافلند تا والدینی که ممکن است آگاه نباشند چنین برنامهای چه تأثیرات فرهنگی و روانی میتواند بر ذهن مخاطب جوان بگذارد.
در این بین قطعاً نبود برنامههای جذاب در تلویزیون و نمایش خانگی در این حجم از دیده شدن و جدی گرفتهشدن این برنامه سطحی بیتاثیر نبوده است. سروشکل فرمت پر زرق و برق این نوع تولیدات، بیشتر از آنکه باعث شناخت واقعی احساسات انسانی شود، عشق را به کالایی تبدیل میکند که در خدمت جذابیتهای ظاهری و رقابتهای نمایشی قرار گرفته است.
آیا عشق واقعی اینگونه است؟
برنامههایی نظیر «عشق ابدی» به تقلید از نمونههایی مثل Love Island و The Bachelor، عشق را تبدیل به یک مفهوم رقابتی کردهاند که حتی در کشورهای خودشان مورد نقد واقع شد. در این برنامهها، شرکتکنندگان به جای ایجاد ارتباطات واقعی و عمیق، در فضایی ساختگی تلاش میکنند تا برای جلب نظر فرد مقابل یا باقیماندن در مسابقه جذابتر به نظر برسند.به گفته مقالهای در Psychology Today این رقابتیکردن روابط نه تنها وضوح عشق را از بین میبرد، بلکه فشار روانی شدیدی بر شرکتکنندگان وارد میکند تا خود را با استانداردهای تعریفشده توسط برنامه تطبیق دهند. این موضوع سبب میشود مفهوم عشق به یک «پیروزی» و نه یک «روند انسانی» تبدیل شود.
تمرکز بر استانداردهای سمی زیبایی برنامههایی شبیه «عشق ابدی» معمولاً تاکید ویژهای بر ظاهر جسمانی دارند. محیطهای فیلمبرداری مانند جزایر گرمسیری و حضور کسانی با چهرههای نزدیک به کلیشههای زیبایی باعث میشود عشق، از یک احساس پیچیده و درونی، تبدیل به چیزی سطحی و وابسته به جسم شود. در پژوهشی از دانشگاه کالیفرنیا درباره تأثیر محتواهای نمایشی بر روابط انسانی، محققان نشان دادند که این استانداردها باعث کاهش عزتنفس مخاطبان جوان میشود. جوانانی که خود را مطابق این معیارها نمیبینند ممکن است درک خود از عشق و ارزش شخصیشان را زیر سؤال ببرند.
غیبت کارشناسان درحالیکه چنین برنامههایی ظرفیت خوبی برای بررسی جنبههای مختلف موضوعات مرتبط با روابط انسانی دارند، اما بهخاطر تمرکز روی جذابیت محض در آنها از جمله «عشق ابدی» هیچ کارشناس روانشناسی یا جامعهشناسی دیده نمیشود. این غیبت، به گفته مقالهای در Everyday Sociology Blog نشان میدهد که سازندگان برنامه عمداً از پرداختن به واقعیتهای پیچیده روابط انسانی اجتناب میکنند. نبود کارشناس باعث میشود مخاطبان این برنامهها تصویر سطحی و اغلب تحریفشدهای از عشق و ارتباطات دریافت کنند.
ایجاد یک واقعیت مصنوعی فضای برنامههای واقعنمایی مثل «عشق ابدی» عملاً بازتابدهنده زندگی واقعی نیست. تمامی جنبههای این برنامه، از محل فیلمبرداری گرفته تا تعاملات شرکتکنندگان، تحت نظارت شدید تولیدکنندگان است. این موضوع باعث میشود روابط، نه طبیعی، بلکه نمایشی و ساختگی باشند. به گفته کریس بروکس، روانشناس دانشگاه اوکلند این برنامهها مخاطبان را به سمت باور به یک عشق فانتزی سوق میدهند که در دنیای واقعی کاملاً غیرممکن است. این باورها بهمرور میتوانند روابط واقعی افراد در زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار دهند.
کپی که جدی گرفته شد
قبل از آنکه به تحلیل این برنامه بپردازیم، بد نیست بدانید با اثری مواجه ایم که ایدهاش کپیبرداری و بارها به همین سبک و سیاق در کشورهای دیگر ساخته شده است. بهطور مثال، در کشور آمریکا برنامه The Bachelor یکی از مشهورترین برنامهها در این سبک است. در این برنامه تعدادی از افراد از میان زنان و مردان دیگر به دنبال عشق خود میگردند. یا برنامه Love is Blind که در آن شرکتکنندگان، بدون دیدن چهره یکدیگر، صرفاً از طریق صحبت کردن عاشق هم میشوند و بعد از ملاقات حضوری و خواستگاری، تصمیم میگیرند که ازدواج کنند یا خیر. نسخه استرالیایی این برنامه به نام Love Island نیز شناخته میشود. اما چه میشود که تعداد زیادی از افراد جامعه جذب این سبک برنامهها میشوند که متکی به جذابیتهای کاذب برای دیده شدن هستند؟
چرا عشق ابدی پرمخاطب شد؟
وقتی چنین برنامهای پربیننده میشود، میتواند هشدارهای مهمی داشته باشد. اما چه نیاز پنهانی در زمان دیدن این برنامه بهصورت ناخودآگاه برآورده میشود؟ در فضای روانتحلیلی، چند مفهوم وجود دارد که به روشن شدن این نیاز ناخودآگاه کمک میکند. «لکان»، روانکاو فرانسوی، مفهومی تحت عنوان «فانتزی دیگری ایدهآل» دارد که به روشنتر شدن این فضا کمک میکند. در مفهوم «فانتزی دیگری ایدهآل»، به تصویری ذهنی اشاره دارد که ما از کسی یا چیزی میسازیم و گمان میکنیم اگر به آن برسیم، کامل میشویم یا احساس کمبود درونمان برطرف میشود. در صورتی که این دیگری واقعی نیست، بلکه ساخته ناخودآگاه ماست و همیشه دستنیافتنی باقی میماند. حالا در این برنامه، این توهم که میتوان عشق واقعی را یافت یا برنده شد، پاسخ داده میشود. انگار که میتوان از طریق دیگری (پارتنر عاشقانه)، به نوعی تکامل دست پیدا کرد. همچنین بینندگان هم با همذاتپنداری با این میل و فرافکنی خیالهای عاشقانه خود به شرکتکنندگان، این نیاز ناخودآگاه را تا حدی پاسخ میدهند.
منبع: روزنامه خراسان
سرگرمی