قتل عروس ۱۷ ساله در شب پاگشایی / قاتل برای سومین بار از پای چوبه دار زنده برگشت

مردی که همسر ۱۷ ساله خود را در مراسم پاگشایی که در خانه پدرش برگزار شده بود، به قتل رساند، برای سومین بار پای چوبه دار رفت اما قصاص نشد.

به گزارش درلحظه، مردی که همسر ۱۷ ساله خود را در مراسم پاگشایی که در خانه پدرش برگزار شده بود، به قتل رساند، برای سومین بار پای چوبه دار رفت اما قصاص نشد.

شامگاه ۲۰بهمن‌ماه سال ۱۳۸۹ پلیس قرچک ورامین در جریان قتل نوعروس ۱۷ ساله‌ای قرار گرفت که با وجود انتقال به بیمارستان ۱۵ خرداد به خاطر خونریزی شدید تسلیم مرگ شده بود.

با آغاز تحقیقات مشخص شد قربانی که فاطمه نام داشت پیش از مراسم خواستگاری داماد ۲۸ ساله‌ به نام اسماعیل، او را ندیده بود و هیچ شناختی بین تازه‌عروس و داماد نبود.

مادر داماد در تجسس‌های کارآگاهان گفت: در خیابان با مادر فاطمه آشنا شدم، با هم حرف می‌زدیم که گفتم برای پسر ۲۸ ساله‌ام دنبال دختر خوبی هستم، مادر فاطمه که زن بسیار خوبی است گفت دختر ۱۷ساله‌اش مناسب است، همانجا قرار گذاشتیم و به خانه‌اش رفتم و دخترش را پسندیدم، بعد قرار و مدار خواستگاری را گذاشتیم. وقتی به خواستگاری رفتیم اسماعیل موافقت کرد و خیلی زود عقد برگزار شد، شرایط خانواده عروس سخت نبود و پسرم پذیرفت و امروز خانواده عروس را به خانه‌ام دعوت کردم تا از فاطمه پاگشایی کرده باشم.

مادر فاطمه نیز در تحقیقات گفت: «هنوز باور نمی‌کنم، هیچ دشمنی‌ای نبود. خوشحال بودیم که پسر مناسبی برای دخترم پیدا شده است، تصور کنید همه در خانه دامادم نشسته بودیم و دور هم حرف می‌زدیم. اسماعیل، برای دقایقی بیرون رفت و بازگشت، رفتارش عجیب بود اما هیچ گله یا حرفی در میان نبود. دخترم بی‌گناه روی مبل روبه‌روی من نشسته بود که دامادم از بیرون آمد داخل و به سمتش رفت. ناگهان شنیدم فاطمه می‌‌‌گوید «نزن نزن!» احساس کردم شوخی می‌کنند اما وقتی دستان خون‌آلود اسماعیل و لباس دخترم را دیدم فهمیدم خانه خراب شده‌ام و دامادم به فاطمه حمله کرده است. با هوار کشیدن من اسماعیل خانه‌شان را ترک کرد و پا به فرار گذاشت. هیچ کس باور نمی‌کرد. دخترم را سریع به بیمارستان رساندیم اما کار از کار گذشته بود».

در ادامه تیمی از ماموران پلیس آگاهی وارد عمل شدند و در حالی که تحقیقات برای ردیابی اسماعیل آغاز شده بود او خودش را معرفی کرد و پرده از انگیزه قتل برداشت.

تازه‌داماد در بازجویی‌ها گفت: احساس کردم در ازدواج با فاطمه اشتباه کرده‌ام تا آخر عمرم بدبخت شده‌ام. با پیشنهاد مادرم به دیدن فاطمه رفتم و در روز اولی که دیدمش, او را پسندیدم تا اینکه عقد کردیم، وقتی برای نخستین‌بار با هم تنها شدیم ساعتی بعد از عقدمان بود که متوجه بوی بد دهان فاطمه شدم. همان لحظه احساس کردم با دختری شلخته ازدواج کرده‌ام و تا آخر عمر باید بدبختی بکشم، تصور اینکه همسرم حمام نرود، مسواک نزند و به تمیزی توجهی نداشته باشد برایم سخت بود. در شرایطی گرفتار شده بودم که اصلا نمی‌توانستم با کسی درددل کنم. به جز این شرایط متوجه بیماری دیگری نیز شدم که تصور می‌کردم ناشی از عدم نظافت باشد که البته بعد از قتل فهمیدم هیچ ارتباطی به هم نداشته‌اند و یک عارضه عادی بوده و خیلی‌ها آن را دارند و به مرور از بین می‌رود.

تازه‌داماد جنایتکار گفت: شب پاگشا اصلا رغبتی نداشتم به فاطمه نزدیک شوم. با همین تصورات از خانه بیرون رفتم وقتی سر کوچه رسیدم چاقو فروشی را دیدم؛ یک چاقو خریدم و بازگشتم، داخل خانه که شدم همه خندان روی مبل‌ها نشسته بودند. بدون اینکه حرفی بزنم سراغ فاطمه رفتم و با چاقو به ضربه زدم.

پس از آن اسماعیل که پشیمان بود با دستور قاضی پرونده در اختیار پزشکی قانونی قرار گرفت تا جنون احتمالی او در زمان قتل بررسی شود. کارشناسان پس از جلسه کمیسیون پزشکی و اقدامات روانکاوانه و تخصصی اعلام کردند که این تازه‌داماد از سلامت روحی و روانی برخوردار است.

با تکمیل تحقیقات پلیسی و بازپرسی، کیفرخواست اسماعیل به خاطر قتل نوعروسش صادر شد و پرونده در اختیار شعبه ۷۱ دادگاه جزایی عمومی تهران قرار گرفت.

متهم در دادگاه گفت: از قبل با همسرم اختلاف داشتم، و ماجرا از دو سه ماه پیش به خاطر دخالت‌های مادر زنم شروع شد. دلیل مشکل و اختلافی که ایجاد شده بود این بود که مادر زنم تعیین تکلیف می‌کرد خانه چه کسی برویم و خانه چه کسی نرویم. همین موضوع باعث اختلاف شد. آن شب هم از مادر زنم ناراحت بود و ما خانه پدر من پاگشا بودیم، همسرم موضوعاتی که مادر می‌گفت را پیش کشید و گفتم مادرت نباید دخالت کند، که مهمان‌ها هم بودند، من عصبانی شدم و چاقویی که همراه داشتم خواستم او را بترسانم، اما جدی جدی ضربه زدم و ترسیدم و فرار کردم. بعد از دو یا سه روز که فهمیدم همسرم را کشته‌ام خودم را معرفی کردم و الان هم خیلی پشیمانم.

در نهایت متهم به قصاص محکوم و این رای تایید شد. این متهم دو بار چوبه‌دار رفت ولی موفق شد از مادر مقتول که تنها اولیای دم پرونده است مهلت بگیرد. در نهایت دیروز برای سومین مرتبه قرار بود حکم اجرا شد اما مادر مقتول نیامد و حکم اجرا نشد.

اعتمادآنلاین

اخبار حوادث

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
ads